ورود به قصه‌گو!
ورود به قصه‌گو!
روز پدر

روز پدر

روز پدر رسیده بود و خرگوش کوچولو دلش می‌خواست یه کادوی خوب به پدرش هدیه بده...

شروع قصّه
نویسنده: Dia Del Padre تصویرگر: Emily Bolam مترجم/ویراستار: نسرین ولی خانی
۵-۱۰

خواندن (دقیقه)

اشتراک‌گذاری:

قصّه‌های مشابه

کیتی و اژدها دوست می‌شوند

کیتی و اژدها دوست می‌شوند

کتاب قصّه
کیتی و اژدها: کیتی سرما می‌خورد

کیتی و اژدها: کیتی سرما می‌خورد

کتاب قصّه
کیتی و اژدها تمیزکاری می‌کنند.

کیتی و اژدها تمیزکاری می‌کنند.

کتاب قصّه
کیتی و اژدها باغبانی می‌کنند.

کیتی و اژدها باغبانی می‌کنند.

کتاب قصّه
کیتی و اژدها با هم خانه می‌سازند

کیتی و اژدها با هم خانه می‌سازند

کتاب قصّه
بهار رنگارنگ

بهار رنگارنگ

کتاب قصّه

محبوب‌ترین‌های قصّه‌گو

قصّۀ رایگان
مهربون باشیم

مهربون باشیم

قصّه گویا
قصّۀ رایگان
من کایلو هستم

من کایلو هستم

کتاب قصّه
قصّۀ رایگان
ابر مهربون

ابر مهربون

کتاب قصّه
قصّۀ رایگان
هیولای ترسو بی دندان می‌شود

هیولای ترسو بی دندان می‌شود

کتاب قصّه
قصّۀ رایگان
ماهی کوچولو شنا می‌کند

ماهی کوچولو شنا می‌کند

کتاب قصّه
کیتی و اژدها دوست می‌شوند

کیتی و اژدها دوست می‌شوند

کتاب قصّه
هیولای ترسو به مهمانی می‌رود.

هیولای ترسو به مهمانی می‌رود.

کتاب قصّه
قصّۀ رایگان
ابر کوچولو

ابر کوچولو

قصّه گویا
پاندا و دریانوردی

پاندا و دریانوردی

کتاب قصّه گویا
قصّۀ رایگان
پاندا و برف

پاندا و برف

کتاب قصّه گویا
بالا